loading...
بهترینها(نرم افزار,موزیک,بازی,فیلم و عکس )
shahram بازدید : 147 شنبه 05 بهمن 1392 نظرات (0)

1-پسرک جلوی خانومی را میگیرد و با التماس میگوید : خانم ! تو رو خدا یه شاخه گل بخرید 

زن در حالی که گل را از دستش میگرفت نگاه پسرک را روی کفش هایش حس کرد ......
چه کفش های قشنگی دارید ! 

زن لبخندی زد و گفت:برادرم برایم خریده ....دوست داشتی جای من بودی؟؟ 

پسرک بی هیچ درنگی محکم گفت : نه .... 

  
ولی دوست داشتم جای برادرت بودم ! 
تا من هم برای خواهرم کفش می 
خریدم...

 2-اهالی روستایی تصمیم گرفتند که برای نزول باران دعا کنند. 

روزی که تمام اهالی برای دعا در محل مقرر جمع شدند، فقط یک پسربچه با چتر آمده بود، این یعنی اعتقاد.

اعتماد را می توان به احساس یک کودک یکساله تشبیه کرد، وقتی که شما آنرا به بالا پرتاب می کنید، او شادمانه میخندد ... چراکه یقین دارد که شما او را خواهید گرفت، این یعنی اعتماد.

هر شب ما به رختخواب می رویم بدون اطمینان از اینکه روز بعد زنده از خواب بیدار شویم. ولی شما همیشه برای روز بعد خود برنامه دارید، این یعنی امید.

چه خوب است که با اعتقاد، اعتماد و امید زندگی کنیم .                                                                               
 


3-.کشاورزی مشغول پاشیدن بذر بود

 مرد مغروری به او رسید و با تکبر گفت ...

بکار بکار که هر چه بکاری ما میخوریم.

کشاورز نگاهی به او انداخت و گفت ...

دارم یونجه میکارم!!!

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
سلام به وبلاگ بیا تو بهترینهاخوش اومدیــن ☺ سعی میکنم در مورد همه چی مطلب بزارم... امیدوارم که بدرد بخور باشه! اگه ازاین وبلاگ خوشتون اومده نظر یادتون نره.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    نضر شما در مورد این وبلاگ؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 452
  • کل نظرات : 90
  • افراد آنلاین : 18
  • تعداد اعضا : 148
  • آی پی امروز : 58
  • آی پی دیروز : 63
  • بازدید امروز : 75
  • باردید دیروز : 146
  • گوگل امروز : 3
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 577
  • بازدید ماه : 577
  • بازدید سال : 31,076
  • بازدید کلی : 303,342