دلنوشته های عاشقانه و احساسی

منو از من نرنجونم،از این دنیا نترسونم

تمامِ دلخوشی هامو به آغوشِ تو مدیونم

.

.

عشق یعنی :  یکی ” بــود ” یکی ” نابــــود

.

.

ظلم است……….انقدرکه بایادت بودم با خودت نبودم

میــــــروی و من پشــــت سرتــ آبــ نمی ریزمــ …

وقتی هوآی رفتــــــن دآریــ . دریــــآ رآ همــ یه پایـــــــت بریزمــ . . . . . . .

. . . . . . . . . بر نمی گــــردیــ . .

.

.

.

.

من تو را هنوز مثل تمام شدن مشق شبم دوست دارم

.

.

.

.

دوستت دارم، رازیست که در میان حنجره ام دق میکند، وقتی که نیستی

.

.

.

.

میدانم دیگر برای من نیستی! اما دلی که با تو باشد این حرفها را نمیفهمد

.

.

.

.

روزگـار نبودنت را برایم دیکته می کند و نمره ی من باز می شود صفر ! هنوز نبودنت را یاد نگرفته ام

.

.

.

.

آلزایمر می‌تواند بهترین بیماری جهان باشد تا هر ثانیه یادم نیفتد که نیستی

.

.

.

.

ضربه آخر را خدایم زد! آن زمانکه برای رفتنت استخاره کردی و خوب آمد

.

.

.

.

غصه مرا خورد وقتی دیدم دست به سینه ایستاده ای ، تمام راه را برای آغوشت دویده بودم !

.

.

.

.

کسی مرا درک نکرد! جز پیراهن کهنه کوچک قدیمی ام که هرقدر بزرگتر میشدم مرا محکمتر در آغوش می کشید!

.

.

.

.

آغوشت علم را زیر سوال می برد ! آنقدر آرامم میکند که هیچ مسکنی جایش را نمیگیرد

.

.

.

.

نقاشی اش خوب نبود اما راهش را قشنگ کشید و رفت!